نوشته شده توسط: الهه ناز
دوستانه:
1. رازهایی برای دوستی
- راز دوستی در تفاوت قایل شدن میان دوستان است که صداقت را به چاپلوسی و صمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیح بدی.
-راز دوستی دانستن آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی.
- راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است که نسبت به دیگران آزاده رفتار کنی.
- راز دوستی در قسمت کردن شادیها با دیگران است.
- راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.
- راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.
- راز دوستی در دوست داشتن بیقید و شرط دیگران است.
- راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بیآنکه بدانند چه احساسی نسبت به آنها داری.
- راز دوستی در این است که دوستانت را همانطور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی.
- راز دوستی در این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند.
- راز دوستی در این است که نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خودت بدانی.
- راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسایل مختلف تحقیر نکنی.
- راز دوستی در محترم شمردن است که به حقوق و دیدگاههای دوستت احترام بگذاری.
- راز دوستی در این است که محبت را نه تنها با کلام بلکه با نگاه و لحن صدا نیز ابراز کنی.
- راز دوستی در این است که دوستانت را در آرزوها و اهدافت سهیم کنی نه این که فقط با آنها وقت بگذرانی.
- راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان حواست کاملا جمع آنها باشد.
- راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی خصوصا هنگام بروز سوء تفاهم.
- راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی.
- راز دوستی در این است که دایما دیگران را سرزنش نکنی بلکه مزایای مثبت کار درست را صادقانه بیان کنی. (j.Donald,Walters)
2.
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی
که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز
زمشکلات طریقت عنان متاب ای دل
که مراد راه نیندیشد از نشیب و فراز
طهارت ارنه به خون جگر کند عاشق
بقول مفتی عشقش درست نیست نماز (حافظ)
3.
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
عمر مرا مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا (زنده یادشهریار)
4. دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند. (مارکز)
5. دوست شما همان دعای شماست که مستجاب شده است. مزرعه ی شماست که در آن با عشق دانه میکارید و با شکر درو میکنید. سفره طعام و شعله آتشدان شماست زیرا با گرسنگی نزد او میآیید و در کنارش آرامش میجویید.
وقتی دوست شما از ضمیر خویش سخن میگوید شما را نه هراسان باشد که گویید "چنین نیست" نه دریغ باشد که گویید "آری چنین است" و هنگامیکه او سکوت میکند قلب شما از گوش دادن به آوای قلب او باز نمیایستد زیرا در اقلیم دوستی همه اندیشهها همه آرزوها و انتظارات بیهیچ کلمهای به دنیا میآیند و میان دو دوست تقسیم میشوند با شادی و نشاطی که در زبان نمیگنجد.
وقتی از دوستی جدا میشوید غمی به دل راه نمیدهید زیرا آنچه را که شما در او بیشتر از همه دوست میدارید ای بسا که در جدایی بهتر در چشم شما جلوه کند چنانکه کوه نورد وقتی از دشت به کوه مینگرد آنرا بهتر میبیند.
و خوشتر آنکه در دوستی هیچ مقصودی در میان نباشد مگر آنکه روح شما ژرفتر وعظیمتر شود. زیرا اگر عشق در پیچیزی جز کشف اسرار عشق باشد به حقیقت عشق نیست بلکه دامی است که آدمی میگسترد و در آن صیدی جز کالای بیهوده نمیافتد.
و بگذار بهترین بخش هستی تو از آن دوستت باشد.
اگر او دریای وجودت را هنگام جزر آب دیده است بگذار در مد آب نیز آنرا تجربه کند.
زیرا اگر دوستت را بدان خاطر بخواهی که ساعات خود را در صحبت او بر باد دهی بهره آن دوستی چه خواهد بود؟ پس در صحبت او ساعاتی را بجوی برای زیستن (نه برای کشتن)
زیرا دوست برای آن است که نیاز تو را برآورد نه تهی بودنت را پر کند.
و بگذار که در پیوند شیرین دوستی خنده و شادی باشد و شریک شدن در لذتهای یکدیگر.
زیرا در شبنم نکتههای ظریف و کوچک دل آدمی صبح خود را مییابد و تازه و با طراوت میشود.
کتاب: پیامبر اثر جبران خلیل جبران
(ترجمه :دکتر حسین الهی قمشهای)